شماره پیامک
30008530
پل ارتباطی مددجویان زیر پوشش اداره بهزیستی با این سازمان می باشد.
مددجویان عزیز میتوانند مشکلات خود را از طریق این شماره با اداره بهزیستی در میان بگذارند
محققان موسسه فناوری ماساچوست نوعی رابط پوشیدنی موسوم به EyeRing طراحی کردهاند که به افراد نابینا امکان اشاره کردن به یک شیء برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آن را میدهد.
به گزارش ایسنا، این فناوری متشکل از یک حلقه انگشتری شکل، گوشی هوشمند و خروجی صدای گوشی است.
کاربر با استفاده از یک حلقه مجهز به میکرو دوربین که بر روی انگشت اشاره پوشیده شده، میتواند توسط یک دگمه تعبیه شده بر روی آن به یک شیء اشاره کند. حلقه توسط دوربین از این شی تصویر تهیه کرده و آن را جهت پردازش به صورت بیسیم به یک گوشی هوشمند (اندروید) میفرستد. برنامه نصب بر روی این گوشی ماهیت آیتم (مانند اندازه، قیمت، رنگ یک تیشرت) را از طریق یک ماژول «متن به کلام» به هدست کاربر مخابره میکند.ا
طراحان امیدوارند که بتوانند سیستم جدید را مجهز به قابلیتهایی از جمله تهیه ویدیوی زمان واقعی توسط دوربین، قدرت محاسباتی بالاتر و حسگرهای افزوده مانند میکروفون و ژیروسکوپ کرده و آن را در نمونه اولیه آتی EyeRing جای دهند.
عصای سفید در خیابانهای سیاه غریبه است. لازم نیست حتما نابینا باشید تا چالههای خیابان شما را زمین بزنند، لازم نیست با عصای سفید و عینک سیاه راهی ادارات کاریابی شوید تا «نه» شنیدن را برای هزارمین بار تجربه کنیــد. لازم نیست حتی انگشتانتان را روی صفحههای برجسته حرکت دهید، تا حسرت خواندن کتابهای برجسته دنیا در دلتان زنده شود. نابینا هم که نباشید، چالههای دنیای روشندلان ما آنقدر زیاد است که برای لمس کردنشان، نیازی به عصای سفید نیست.
روزی برای عصا سفیدها
«عصای سفید» قدمتی کمتر از یک قرن دارد. نابینایان دنیا از صدها سال قبل به عصاهای چوبی و فلزیشان تکیه میکردند، اما بعد از جنگ جهانی اول که آمار نابینایان همپای معضلات اجتماعی و ویرانی و آشوبها به طور تصاعدی بالا رفت، کمکم عصای سفید جای خود را در میان مردم روشن دل باز کرد. مجروحان جنگی با ایده گرفتن از جیمز بیگز، عصای سفید را به عنوان پرچم آزادی شان دست گرفتند تا در شهر دیده شوند و از امنیتی که حداقل حق شهروندان است، بهرهمند باشند.
جیمز بیگز، عکاس اهل شهر بریستول انگلستان بود که در سال 1921 میلادی بر اثر یک سانحه بینایی خود را از دست داد و از آن به بعد تصمیم گرفت برای در امان ماندن از خطر وسائل نقلیه عصایی به رنگ سفید در دست بگیرد تا از فاصلههای دور هم قابل دیدن باشد.
16 سال بعد از فراگیر شدن این ایده بیگز، دو نفر از برجستهترین محققان آمریکایی به نامهای دکتر «ناول پری»، ریاضیدان و دکتر «جاکوپس تن بروک»، حقوقدان، خواستار تصویب قانونی به نام «عصای سفید» شدند که بر اساس آن، باید حقوق نابینایان دنیا به رسمیت شناخته شده و فرصتهـــای برابری برای آنها در نظر گرفته میشد. اما این بحث و گفت وگوها با شـــروع جنگ جهانی دوم متوقف شد و قانون یادشده سرانجــــام در پانزدهمین روز از ماه اکتبر سال 1950 میلادی به تصویب رسید و به «قانون عصای سفید» شهرت پیدا کرد تا این روز در دنیا، به نام نابینایان رقم زده شود.
در این قانون تمامی حقوق اجتماعی فرد نابینا به عنوان عضوی از یک جامعه متمدن عنوان شده و جوامع ملزم به رعایت آنها شدهاند. از جمله این که نابینایان حق استفاده از همه امکانات رفاهی معمول در جامعه را دارند. آنان حق دارند از پیاده روها، خیابانها، بزرگراهها و وسایل حمل و نقل همگانی مانند هواپیما، قطار، اتوبوس، اتومبیل، کشتی، هتل، اماکن عمومی، مراکز تفریحی و مذهبی استفاده کنند و اگر در بعضی اوقات محدودیتی هم برای استفاده از این تسهیلات و اماکن وجود داشته باشد، باید فراگیر و شامل همه افراد جامعه باشد و اگر شخص یا سازمانی فقط برای نابینایان در استفاده از تسهیلات همگانی، محدودیت ایجاد کند یا حقوق نابینایان عاقل و بالغ را نادیده بگیرد، مجرم شناخته میشود.
بند دیگری از این قانون به رانندگان وسایل نقلیه مربوط میشود و آنان را مـــوظف میکند تا مراعات کامل نابینایانی را که هنگام عبور و مرور از عصای سفید استفاده میکند، در نظر داشته باشند.
از سوی دیگر بر اساس این قانون دولتها موظف هستند که نابینایان را به مشارکت در امور دولتی تشویق کنند و آنان را به خدمت گیرند. در کنار این فعالیتها مسئولان دولتی طبق قانون موظف شدند پانزدهم اکتبر (مطابق با 23 مهر ماه) هر سال را به عنوان بزرگداشت نابینایان و قانون عصای سفید ارج نهند و از مردم بخواهند که رفتار معقولانهای با نابینایان داشته باشند.
*** صدای نابینایان شنیده نمیشود
از زمان تصویب قانون عصای سفید حدود 60سال میگذرد، با این حال، نابینایان هنوز جزو افراد محرومی هستند که با وجود شمار بالایشان در کشورهای در حال توسعه، از حداقل امکانات رفاهی برخوردارند. بررسیها نشان میدهد که 45 میلیون نفر از مردم دنیا نابینا هستند که 90درصد از این تعداد در کشورهای توسعهنیافته زندگی میکنند.
پای صحبت نابینایان ایرانی که بنشینید، گلایهها و درخواستهای زیادی را میشنوید که منشأ هرکدام از آنها یا به کمبودهای آموزشی میرسد، یا اشتغال و یا مشکلات اجتماعی و رفت و آمد در سطح شهرها.
آمار سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که دستکم 120 هزار نفر نابینای مطلق در ایران وجود دارد و 450 تا 500 هزار نفر کمبینا نیز در کشورمان زندگی میکنند؛ جمعیتی که برای خودکفایی و استقلال نیاز به خدمات حمایتی، اشتغال و آموزش دارند، اما تا به حال نتوانستهاند به حقوق خود دست یابند.
علیاکبر جمالی ـ مدیرعامل انجمن نابینایان ایران در این باره میگوید: «متاسفانه مشکلات نابینایان در کشور ما یکی دو تا نیست. نابینایان در سنی که باید آموزش ببینند، با کمبود تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی مواجهاند. منابع مطالعاتی آنها محدود است، چون هزینههای انتشار کتب به خط بریل و یا کتابهای صوتی بالا است. نابینایان همچنین در زمینه دسترسی به تجهیزات رایانهای هم به دلیل گران بودن تجهیزات یا محدود بودن فعالیـــت متولیـــان، در مضیقه قرار دارند. بنابراین با مشکل حرفه آموزی رو به رو میشوند و نمیتوانند استعدادهایشان را در مهارتهای گوناگون شکوفا کنند. همین مساله زمینهساز بیکاری آنان میشود و در زمان اشتغال، از بازار کار جا میمانند.»
او ادامه میدهد: «در دنیای امروز نابینایان در اغلب کشورها توانستهاند جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند، در حالی که در کشور ما هنوز حقوق آنها به رسمیت شناخته نمیشود. نابینایان زیادی بیکار هستند، چون مهــــارتی ندارند، اما عدهای از آنان که از توانـــاییهایی برخوردارند، در محیطهای کاری انتخاب نمیشوند و کارفرمایان از استخدام آنها سر باز میزنند.»
*** حمایت از اشتغال نابینایان
در فعالیتهای سازمان بهزیستی 2 برنامه اصلی مرتبط با اشتغال معلولان وجود دارد. یکی از این برنامهها به تبصره11 یا همان «اعطای وام خوداشتغالی به معلولان» مربوط میشود که بر اساس آن، وامهای قرض الحسنه در اختیار معلولان قرار میگیرد تا با راه اندازی مشاغل مبتنی بر حرفه خود، به خودکفایی برسند.
برنامه دیگر این سازمان، پرداخت حق بیمه سهم کارفرماست که تشویق کارفرمایان در نگهداری و یا استخدام نیروهای کار معلول در مراکز تولیدی، میتواند منجر به اشتغال زایی برای معلولان شود. اما شاید مهمتر از همه اینها، قوانین مرتبط با استخدام معلولان در ادارات و سازمانهای دولتی است که بر اساس آن 3درصد از نیروی کار استخدامی در هر سازمان باید از میان معلولان انتخاب و به کار گرفته شوند.
جمالی در این باره میگوید: «قانون 3درصد استخدامی در حال حاضر در کشور ما اجرا نمیشود. نزدیکترین نمونه آن آموزش و پرورش است که به تازگی 40هزار نفر را استخدام کرد، اما در میان آنان کسی از نابینایان وجود نداشت. ما پیگیریهای زیادی را از طریق مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و حتی وزارتخانه انجام دادیم، اما باز هم به نتیجهای نرسیدیم.»
آمارهای تایید نشدهای وجود دارد که نشان میدهد در جوامع بینالمللی 105شغل برای نابینـــایان تعریف شده اما از میان آنها تنها دو شغل در ایران برای نابینایان مهیا است: اپراتوری و معلمی.
در مراحل بعدی جایگاه یک نابینا کارگاههای تولیدی مثل بافندگی است و اگر قرار باشد یک نابینا با فراگیری مهارتی وارد عرصههای شغلی تولیدی شود، معمولا با درهای بسته رو به رو خواهد شد.
مدیر عامل انجمن نابینایان در این باره معتقد است: «با واگذاری واحدهای تولیدی و صنعتی به بخش خصوصی، وضعیت از این هم بدتر شده است. چون کارفرمایان بخش خصوصی ترجیح میدهند نیروهای سالم را به خدمت بگیرند تا از تواناییهای آنان، استفادههای بیشتری ببرند. در واقع اگر در گذشته یک نابینا منشی و تلفنچی بود، امروز با پیشرفته شدن تجهیزات و تخصصیتر شدن امکانات، یک نابینا که دسترسی محدودی به کامپیوتر دارد، عملاً از نیروهای آموزش دیده دیگر جا میماند.»
او ادامه میدهد: «اشتغال، بزرگترین مشکل نابینایان کشور است. اما دلیل اصلی این مشکل، آموزشهای ناکافی و نامناسب برای نابینایان است. فرد نابینا نیازمند مهارتهای بیشتری نسبت به یک فرد عادی است تا بتواند شغلی را به دست بیاورد، اما سازمان فنی حرفهای در این زمینه کوتاهی میکند و نابینایان را به حال خود رها کرده است. در حالی که بر اساس ماده 7قانون عام حمایت از معلولین، باید امکانات آموزشی را برای معلولان به طور رایگان فراهم کند.
از سوی دیگر، در اساسنامه سازمان فنی و حرفهای آمده است که این سازمان موظف است امکانات آموزشی را برای آحاد جامعه آماده کند، یعنی استثنایی برای افراد معلول وجود ندارد. اما عملاً میبینیم که این اتفاق نمیافتد.»
*** حرفهآموزی، نیاز امروز نابینایان
اولین قدم برای آموزش نابینایان ایران به سال 1299 شمسی برداشته شد. در آن زمان «پاستور ارنست کریستوفل» مدرسهای را در تبریز انتخاب کرد تا در آن به دانش آموزان تدریس کند. اولین کلاس کریستوفل 5دانش آمـــوز داشت و تنها مرکز آموزش نابینایان در ایران محسوب میشد. اما رفته رفته تعداد دانش آموزان این مدرسه زیاد شد و 20 سال بعد به 45 نفر رسید.
در سال 1325 یک زن انگلیسی به نام «گون گستر» آموزشگاهی برای دختران نابینا به نام «نور آیین» در شهر اصفهان تأسیس کرد و به این ترتیب فعالیتهای آموزشی نابینایان توسعه یافت.
کریستوفل با شروع جنگ جهانی دوم مجبور به ترک ایران شد، اما بعد از پایان جنگ دوباره به ایران برگشت تا آموزش پسران نابینا را شروع کند. او با همکاری یکی از فرهنگیان پرسابقه اصفهان، خط برجسته نقطهای را در تطبیق با الفبای فارسی اصلاح و تکمیل کرد و کتابهای درسی دوره ابتدایی را به خط بریل برگرداند. علاوه بر آن، تعدادی از کتابهای غیردرسی را هم به خط بریل فارسی تبدیل کرد.
در سال 1329 این آموزشها به تهران و آموزشگاه رودکی رسید و اولین کلاس درس نابینایان با 59 دانش آموز نابینای دختر و پسر تشکیل شد. بعدها با تاسیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی، گروه آموزشی نابینایان و نیمه بینایان شروع به فعالیت کرد. برای این گروه از دانشآموزان چهار دوره پیشدبستانی، ابتدایی، راهنمایی تحصیلی و متوسطه پیش بینی شد و این گروه از دانش آموزان تحصیل خود را به طور رسمی در این مدارس پی گرفتند.
با این حال، دانشآموزانی که از این مدارس فارغ التحصیل میشوند، به جز مهارتهای خواندن و نوشتن، ریاضی و اطلاعات مربوط به دروس نظری، حرفهای نمیآموزند تا بتوانند با اتکا به آن، وارد بازار کار شوند.
مدیرعامل انجمن نابیـنایـــان ایـــران در این باره میگوید: «حرفه آموزی در مدارس استثنایی به گونـــهای نیست که بتوان روی آن حساب کرد و به عنـــوان مهارت فنی برای فرد نابینا در نظر گرفت.
علاوه بر آن، مشاغل امروزی در مسیر تخصصی شدن قرار دارند و هر فرد باید اطلاعات کاملی درباره کار با دستگاههای جدید، کامپیوتر و نرمافزارهای گوناگون داشته باشد، در حالی که میبینیم دستگاههای موجود در ایران برای استفاده نابینایان مناسب سازی نشدهاند و دستگاههای جدیدی هم که برای نابینایان اختراع شده، به ایران وارد نشده و یا بسیار گران است.»
او ادامه میدهد: «سازمان بهزیستی برای معلولان وام اشتغال زایی
در نظر گرفته است، اما تا زمانی که فرد مهــــارتی نداشته باشد، چطور میتواند از این وام استفاده کند؟»
مطالعات تطبیقی نشان میدهد که اگرچه تعداد زیادی از نابینایان جهان در کشورهای آسیایی و توسعه نیافته زندگی میکنند، اما با اصلاح زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی در این کشورها، هزینه زندگی این افراد تا حدود زیادی کنترل شده است.
کشورهای شرق آسیا با ایجاد مشاغل جدید مثل ماساژدرمانی، نوازندگی و کوک کردن پیانو بخش عمدهای از نابینایان جامعه خود را وارد بازار کار کردهاند، به طوری که تنها در چین 40هزار ماساژور نابینا تعلیم داده شدهاند و مشغول به کار هستند.
در آیووای آمریکا هم نابینایان کافی شاپها را اداره میکنند، به عنوان بازاریاب فعالیت دارند و در رستورانها به فعالیتهای خدماتی مشغولند. علاوه بر این مشاغل، تعمیرات اتومبیل و دوچرخه، مسئولیت فروش، مشاوره و برنامه ریزی، پذیرش هتل و بیمارستان، بستهبندی، ترجمه و کار در داروخانهها هم از ردههای شغلی است که در اروپا و آمریکا برای نابینایان بازار جذب خوبی دارند.
پشتوانهای برای تامین زندگی
زندگی نابینایان به خودی خود هزینههای زیادی دارد، از آموزش گرفته تا تفریحات و رفت و آمد در شهر. این مقوله در تمامی دنیا ثابت است و سازمان جهانی بهداشت هزینههایی برای زندگی این افراد در جامعه محاسبه کرده است که نشان میدهد دولتها برای بهبود شرایط زندگی این افراد، بار اقتصادی هنگفتی را متحمل میشوند.
این آمارها نشان میدهد که در مجموع نزدیک به 180 میلیون نفر کم بینا و نابینا در دنیا زندگی میکنند و از نظر اقتصادی میلیون ها دلار برای اقتصاد جهانی هزینه دارند. با این حال، وضعیت نابینـــایان در کشور ما کمی متفاوت
است.
نابینایان ایرانی، اگرچه از بیمه خدمات درمانی سازمان بهزیستی بهرهمند هستند، اما هیچ پشتوانه حمایتی برای دوران بازنشستگی ندارند، مگر این که موفق به اشتغال شده باشند.
جمالی میگوید: «حتی در کشورهای عربی منطقه هم نابینایان خدمات حمایتی زیادی از قبیل حق معلولیت، تسهیلات اشتغال و ازدواج و تسهیلات ویژه مسکن دریافت میکنند، اما این امکانات در ایران وجود ندارد.»
منبع:http://www.ettelaat.com
نویسنده: آرزو رستمزاد
10 نابینایی که جهان را تغییر دادند
نابینایی فقدان کامل درک نور است. بیشتر مردم اعتقاد دارند که ما با چشمانمان میبینیم با این حال، حقیقت این است که این مغز ماست که آنچه فکر میکنیم میبینیم را درک میکند.
به گزارش قانون، افراد مشهور نابینا در بسیاری از حوزهها جهان را تغییر داده و حتی شکل دادهاند، در بخشهایی چون موسیقی، سیاست، علم، هنر و ورزش. آنها موفق شدند چرا که اجازه ندادند تا عدم درک خارجی نور، نور درونی آنها را خاموش کند. اینها افرادی هستند که جهان با استعداد و شجاعت آنها، روشن شده است:
* هلن کلر (27 ژوئن 1880- یکم ژوئن 1968) نویسنده، فعال اجتماعی و مدرس امریکایی نخستین فرد کر ولالی بود که در دانشگاه تحصیل کرد. او یک مدافع خستگیناپذیر حقوق افراد معلول بود.
* استیو وندر (تولد: 13 می 1950 میلادی) خواننده، ترانهسرا، تهیهکننده آمریکایی است. فهرستی نابینایان مشهور جهان بدون نام وی کامل نخواهد شد. وندر ترانههای بسیاری در حمایت از گروههای حقوق بشری و مبارزه بدون خشونت سروده است.
* ری چارلز (23 سپتامبر 1930- دهم ژوئن 2004) نوازنده پیانو و موسیقدان امریکایی از خوانندگان سبکهای جاز و ریتم و بلوز بود. او از پیشگامان موسیقی سول و پیانو بود که به شکلدهی صدای ریتم و بلوز پرداخت. چارلز را "تنها نابغه واقعی در این حرفه" مینامیدند.
* کلود مونته (14 نوامبر 1840- پنجم دسامبر 1926) بنیانگذار نقاشی امپرسیونیست فرانسوی بود. تا سال 1907 همچنان مشهور بود اما کمکم مشکلات جدیاش آغاز شد و بیناییاش را از دست داد. حتی در شرایطی که وضعیت بینایی کلود روز به روز بدتر میشد، او هیچگاه از نقاشی کردن دست نکشید. کلود مونت در پایان زندگیاش و در حالی که کاملا نابینا شده بود، یکی از مشهورترین آثار خود با عنوان "نیلوفرهای آبی" را نقاشی کرد.
* آندری بوچلی (تولد: 22 سپتامبر 1958) در 12 سالگی در یک تصادف در جریان بازی فوتبال نابینا شد. وی با وجود تسلط به پیانو، فلوت و ساکسیفون در مدرسه نابینایان ادامه تحصیل داد و دکترای حقوق دریافت کرد. بوچلی با ایتالیایی خوانندههای مشهور اپرا چون پاواروتی نیز همکاری داشته است.
* فرانکلین دلانو روزولت (سیام ژانویه 1882- دوازدهم آوریل 1945) سیودومین رئیسجمهوری ایالات متحده امریکا بود. روزولت معلولیتهای متعددی از جمله اختلال در بینایی داشت. وی یکی از محبوبترین روسایجمهوری تاریخ امریکا بود.
* توماس گور (دهم دسمابر 1870- شانزدهم مارس 1949) توماس گور سیاستمدار دموکرات امریکایی بود. وی در کودکی نابینا شد ولی هرگز از رویای خود برای سناتور شدن دست نکشید. در سال 1907 میلادی، او یکی از دو سناتور ایالت اوکلوهاما بود و دو بار دیگر نیز به این سمت انتخاب شد.
* هریت توبمن (1820- 21 مارس 1913) در جوانی یک برده بود که به کانادا گریخته بود ولی به امریکاا بازگشت، جایی که به کمک صدها برده سیاهپوست شتافت. او در جریان مبارزات برابری حقوق سیاهان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد، جراحتی که منجر به اختلال شدید بینایی وی شد. گفته شده که این مسئله نیز نتوانست توبمن را از مبارزه برای آزادی همنوعانش بازدارد.
* لوئیس بریل (چهارم ژانویه 1809- ششم ژانویه 1852) در سن سه سالگی چشم چپش بهطور تصادفی با یکی از ابزار کارگاه آهنگری پدرش آسیب دید که باعث نابینایی این چشم شد و به علت نفوذ عفونت به چشم راستش در سن 4 سالگی بینایی خود را کاملا از دست داد. او خالق خط بریل است، روشی که افراد نابینا میتوانند از طریق آن بنویسند و بخوانند.
* مارلا رانیان (تولد: چهارم ژانویه 1969) دونده امریکایی دو ماراتن است که نابینا است. او تاکنون سه بار قهرمان ملی دو پنج هزار متر زنان شده است. او نخستین ورزشکار نابینایی است که بهطور رسمی در مسابقات المپیک شرکت کرده است.
در بحث نوجوانی و تحولات آن , در مورد تعاریف و تغییرات بدنی و ارتباط ان با رشد شخصیت که وابسته به محیط فرهنگی نوجوان است اتفاق نظر وجود دارد. در این راستا, نوجوان نابینا از لحاظ سازگاری شخصیت دست کم در 4 زمینه پرخاشگری , طرد - پذیرش , مسائل جنسی و نگرانی از آینده , مشکلات بیشتری دارند و همه این مشکلات از مسائل اساسی نابینایی است. فقدان دید این مشکلات را بر نوجوان تحمیل میکند.
***چگونگی وقوع نابینایی:
کودکی که به طور ناگهانی بینایی خود را از دست می دهد با کودکی که در اثر عوامل مختلف به تدریج بینایی خود را از دست می دهد, از نظر سازگاری های عاطفی و هیجانی و اجتماعی و انطباق با وضعیت جدید متفاوت است. در واقع کودکی که به تدریج بینایی خود را از دست می دهد معمولا به تدریج نیز با شرایط جدید سازگار می شود. لذا در نظر گرفتن این مسائل در سازگاری های اجتماعی کودکان موثر است.
*** عوامل و چگونگی عارضه بینایی :
بعضی از عوامل و شرایطی که سبب نابینایی می شوند مثل آب سیاه مادر زادی گاهی با دردهایی همراه است که کودک باید آنها را متحمل شود. طبیعی است که چنین شرایط در رفتارهای عاطفی و اجتماعی و نحوه سازگاری کودک بی تاثیر نخواهد بود. اولیا و مربیان باید به شرایط خاص نابینایی کودک توجه داشته و تسهیلات هرچه بیشتری را در جهت راحتی دانش آموزان فراهم نماید.
نارسایی بصری و میزان چگونگی بهره وری از باقی مانده بینایی
ظاهرا به نظر می رسد که کودکی که قادر است از حداقل باقی مانده بینایی خود استفاده کند نسبت به کودکی که کاملا نابیناست از امتیاز بیشتر برخوردار است. در حالی که غالبا چنین نیست .
کودکی که به اندازه بسیار کمی از باقی مانده بینایی خود استفاده می کند همواره تلاش می کند و می خواهد که بیشتر ببیند و این امکان پذیر نمی باشد و لذا دچار یاس و ناامیدی میشود و بعضی از کودکان نیز سعی می کنند که با حداقل بینایی خود بدون کمک و عصای مخصوص و یا راهنما رفت و آمد نمایند و به علت کافی نبودن باقی مانده بینایی آنان برای تردد خود گاهی دچار مشکلات و مسائل ایمنی می گردند. در بعضی از مواقع نیز اولیا و معلمان و همسالان کودک از او که از حداقل بینایی و آن هم گاهی به صورت ناقص و غیر مفید برخوردار است انتظارات و توقعات بیشتری دارند.
در نتیجه کودکی که کامل نابیناست در سازگاری با محیط و شرایط جدید از کودکی که از حداقل بینایی برخوردار است و در دو عالم بینایان و نابینایان زندگی می کند موفق تر است.
* حضور دانش آموزان نیمه بینا در کلاس های عادی و توجه معلمان به آنها
اگر دانش آموزان نیمه بینا در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند معلمان مسوولیت خاصی را در توجه به این قبیل کودکان بر دوش دارند. این کودکان در کلاس درس معمولا رفتارهای خاصی از خود نشان می دهند و معلم باید کاملا مراقب باشد و کاملا از مشکل کودک اگاه باشد و در صورت بروز هر نوع مساله او را صریحا به مراکز مربوطه ارجاع دهد.
بعضی از علائم ضعف بینایی کودکان و دانش اموزان نیمه بینا
سعی می کنند بر تاربینی چشمان خود فائق آیند.
پلک ها به طرف پایین است.
شدیدا چشمان خود را مالش می دهند.
در خواندن مطالب و در انجام اموری که مستلزم استفاده از چشم است با مشکل روبرو هستند. حساس هستند و خیلی زود، مخصوصا وقتی که از نزدیک کار می کنند تحریک می شوند.
لذا معلم باید به شرایط فوق الذکر توجه داشته باشد و وسایل و تسهیلات لازم را برای کودک نیمه بینا فراهم کند. مثلا اگر چشم راست کودک دچار ضعف بینایی است او را در سمت راست کلاس قرار دهند به طوری که چشم راست کودک به طرف دیوار کلاس باشد و چشم دیگر او به سمت فضای کلاس.
نکاتی درمورد برخورد با افراد نابینا
1- باید با این کودکان طوری برخورد کرد که گویی هیچ تفاوتی با سایرین ندارند.
2- انها راباید با نام صدا زد و بهتر است خودرا در هنگام صحبت معرفی کنیم.
3 -همواره باید اجازه دهید تا جایی که می تواند خودش کارهاش را انجام دهد.
4- در هنگام صحبت کردن در روبه روی او قرار گیریم .
5- از جابه جایی وسایل کودک نابینا پرهیز کنیم چون انها با توجه به حافظه خود به راحتی می توانند آن ها را بیابند.
6- باید از مقایسه افراد نابینا با همسالان بینای آنان جدا بپرهیزیم .
7- او را در فعالیت های مختلف شرکت دهیم . البته باید توجه کنیم که فعالیت جز آن دسته از فعالیت ها باشد که او می تواند از عهده آن برآید و در انها شرکت کند.
8- باید کودک نابینا را در تحرک و جهت یابی مستقل کمک کرد.
9- از جمله برنامه های اموزشی لازم , دادن مشاوره و اموزش های لازم به والدین این کودکان است.
اصولا جضور کودک استثنایی در خانه مسائل خاصی را به همراه دارد. گذشته از رفتار والدین با کودک چگونگی ارتباط و رفتار خواهران و برادران نیز با کودک استثنایی قابل توجه و اهمیت است.
نکاتی چند در اموزش و پرورش کودکان و دانش آموزان نابینا و نیمه بینا
1- توجه کامل به تفاوت های فردی در کلاس و اموزش انفرادی :
معلم تمام تفاوت های فردی دانش اموز نابینا اعم از میزان نارسایی نابینایی, سن وقوع نابینایی, سوابق و وضعیت خانوادگی , تفاوت های هوشی و مسایل و ویژگی های فردی کودک را باید در نظر داشته باشد.
2- تدارک اشیا» و وسایل ملموس در برنامه های آموزشی:
افراد نابینا اطلاعات و دانش خود را عمدتا از طریق شنیدن و لمس کردن تحصیل می نمایند. لذا ضروری است که به هنگام آموزش حتی الامکان اشیا» و وسایلی که قابل لمس باشد در اختیار انان قرار گیرد.
3- توجه به کلیت و جامعیت برنامه های آموزشی :
معلم در جهت اشنا نمودن دانش اموزان نابینای خود با مسائل و واقعیت های محیط خارج لازم است در تدارک برنامه های اموزشی به تجارب هماهنگ و یک پارچه و رابطه امور نسبت به هم توجه داشته باشد. یعنی به جای صحبت کردن از یک اداره واحد, از تعداد واحدهای شهر صحبت کند و به جای بحث روی یک چیز از یک واحد از کل واحد بحث کند. یعنی به یکپارچگی و کلیت موضوعات توجه داشته باشد.
4- ایجاد محرک ها وانگیزه های فوق العاده :
والدین در منزل و معلم در کلاس و مدرسه بایست برای حرکت و فعالیت های مختلف ذهنی و بدنی کودک انگیزه ها و محرکاتی را ایجاد نمایند و یا با برنامه ورزشی مطلوب زمینه ظهور چنین انگیزه هایی را فراهم کنند. چون کودک نابینا اشیا» را نمی بیند لذا برای به دست اوردن انها تلاش هم نمی کند لذا انگیزه لازم را برای برخورد با انها ندارد که این خود منجر به این می شود که تعامل کودک با محیط فیزیکی کم می شود و نتیجه ان ضعف فعالیت های مطلوب ذهنی است.
کم بینایی چیست و کم بینا به چه کسی میگویند؟
کم بینایی ( Low Vision ) یک کاهش بینایی دو طرفه است که به میزان قابل ملاحظه ای عملکرد بینایی فرد را مختل میسازد و نمیتوان آنرا با روشهای متعارف پزشکی وجراحی ووسائل کمک بینایی معمولی مانند عینک یا لنزهای تماسی به میزان کافی اصلاح نمود.نیمه بینایی اغلب بصورت کاهش وضوح دید یاحدت بینایی بروز میکند ولی ممکن است بصورت کاهش میدان بینایی؛ حساسیت به نوراعوحاج در دید ویا از دست دادن حس کنتراست نیز دیده شود
کم بینایی:
طبق تعریف فردی که حدت بینایی وی کمتر از (6/18;0.3)20/70 و بیشتر و یا مساوی با 20/400 باشد، کمبینا میباشد.(1,2 in ICD-10).
نابینایی:
طبق تعریف فردی که حدت بینایی وی کمتر از (3/60;0.05)20/400 باشد یا میدان بینایی در چشم با دید بهتر با بهترین اصلاح ممکنه با حدت بینایی فوق همخوانی داشته باشد، نابینا میباشد.(3,4,5 in ICD-10) چنین فردی بدون کمک پیادهروی برایش میسر نیست..
کم بینایی( Low Vision ) اغلب در اثر مشکلات هنگام تولد ؛صدمات؛سالخوردگی؛ ویا بصورت عوارض جانبی بیماری ها روی می دهد .
عمدهترین علل جهانی نابینایی قابل اجتناب و آسیبهای جدی بینایی، کاتاراکت، گلوکوم و تراخم میباشد.
خدمات کم بینایی ( Low Vision ) علت ایجاد کننده مشکل بینایی را درمان نمیکند بلکه از باقیمانده بینایی موجود حداکثر استفاده را میبرد. مراقبتهای کم بینایی جانشین نیاز به سایر درمان های همزمان مانند لیزر؛ دارووجراحی نمی گردد.متخصصین کم بینایی وسایل کمک بینایی ؛ فیلترها؛ تجهیزات میکروسکوپ یاتلسکوبیک ؛ بزرگ کننده ها ؛ تجهیزات انطباقی ؛سیستم های مدار بسته ؛ وسائل کمک به زندگی مستقل و آموزشها و مشاوره را به بیماران خود عرضه مینمایند.
متخصصین کم بینایی( Low Vision ) چه کسانی هستند ؟
اینهامعمولا متخصصین اپتومتری یا چشم پزشکی هستند که در معاینه و درمان بیماران دارای اختلالات بینایی که با روشهای دارویی وجراحی یا وسایل کمک بینایی معمولی مانند عینک ولنز تماسی بطور کامل قابل درمان نیستند مهارت دارند
توانبخشی افراد کم بینا یک کار گروهی است که مستلزم حضور متخصصین low vision (اپتومتریست یا چشم پزشک) کاردرمانی فیزیوتراپی معلمین توانبخشی تکنیسین ها وافرادی از سایر مشاغل برحسب نیاز می باشد.
معا ینه یک بیمار کم بینایی ( Low Vision ) شامل چه قسمت هایی است ؟
یک معاینه l معمولا با یک تاریخچه کامل شروع می شود در این مرحله تاکید خاصی بر روی مشکلات فونکسیونل بیمار مانند دید نزدیک ، مشکلات مربوط به glare مشکلات بینایی در محیط خانه ، کار ،مدرسه وسفر می گردد همچنین یک بررسی دقیق از سابقه مشکلات چشمی و پزشکی بیمار بعمل می آید
معاینات مقدماتی ممکن است شامل ارزیابی عملکرد چشم مانند درک عمق ، دید رنگ ، حساسیت به کنتراست و اندازه گیری انحناء قرنیه گردد
حدت بینایی با استفاده از تابلو های دید ویژه کم بینایی ( Low Vision ) شامل حروفی با اندازه های بزرگتر اندازه گیری می گردد تا دید بیمار دقیق تر مشخص گردد تعیین وضعیت انکساری افراد کم بینا با تکنیک های خاصی صورت می پذیرد که ممکن است شامل تغییر سطح نور ،استفاده از فیلتر ،واستفاده از تغییرات وسیع تر که مشاهده آنها برای بیماران راحت تر است گردد.
اگر دید بیمار خیلی کم باشد معاینه کننده ممکن است از سیستم های تلسکوپیک که برای بزرگنمایی در دور بکار برده می شونداستفاده نماید این سیستم ها هم برروی عینک سوار می شوند وهم ممکن است در دست نگه داشته شوند انواع وسایل کمک بینایی در نزدیک شامل عینک هایی با شماره بالا ،ذره بین های معمولی یا الکترونیکی و حتی ماشینهای مطالعه الکترونیک مورد آزمایش قرار می گیرند.
میدان بینایی نیز معمولا مورد ارز یابی قرار می گیرد واگر بیمار دچار محدودیت میدان بینایی باشد وسایل تقویت میدان بینایی مورد ارزیابی قرار می گیرند وسایل ساده ای برای بهبود نحوه استفاده بیمار از باقیمانده میدان بینایی اش ممکن است تجویز گردند.
ارزیابی سلامتی چشم بیمار شامل یک معاینه بیو میکروسکوپیک از ساختمانهای خارجی ویک معاینه داخلی در حالت باز بودن مردمک (میدریاز )می گردد
معاینه کننده ممکن است در مورد چگونگی تاثیر مشکل بیمار برروی دید وی و نحوه تقویت و مراقبت از بینایی بیمار با او مشورت نماید وسایل کمک به زندگی مستقل برای رفع نیازهای خاصی از بیمار مورد بررسی قرار می گیرند.
یک جلسه معاینه فرد کم بینا ( Low Vision ) ممکن است دو یا سه برابر یک معاینه استاندارد چشم بطول انجامد.
منبع :شبکه اپتومتری ایران
شاید یکی از جالب ترین سؤالاتی که افراد بینا در مورد نابینایان می پرسند درباره خواب دیدن نابینایان است؛ اینکه آیا نابینایان خواب می بینند؟ آیا در خواب رنگها را هم می بینند ؟ و...
می توان این سؤال را با توجه به نوع نابینایی فرد پاسخ گفت :
این دسته افرادی هستند که از بدو تولد از دیدن محروم بوده اند. آنان حس لامسه و شنوایی قوی دارند و در خواب بیشتر صدای انسانها را می شنوند و اشیاء را لمس می کنند. همه صحنه ها و اتفاقات در خواب برای نابینایان اتفاق می افتد ولی تصویری از این صحنه ها مشاهده نمی کنند. نابینایان مطلق هیچ گونه ادراکات بصری در خواب ندارند. زیرا در بیداری از حس بینایی محروم اند.
ب- نابینایان دیر نابینا:
این گروه افرادی هستند که پس از تولد بر اثر بیماری یا حادثه ای بینایی خویش را از دست داده اند . آنها دقیقا همانند یک فرد بینا خواب می بینند ، همان طوریکه قبل از نابینایی خواب می دیدند. آنها محیط های جدیدی که هرگز ندیده اند را نیز در خواب می بینند. حتی ادراکات بصری آنان قوی تر از گذشته عمل می کند.
درجات معلولیت بینایی ، نقش بسزایی در الگوی خواب و بیداری افراد نابینا دارد و این نکته حائز اهمیت است که افراد نابینا یک سیکل شبانه روزی واحد را طی می کنند.
خواب متناقص با محتوا یا بدون محتوای رؤیا در نابینا با جایگزین هایی همراه است و این جایگزین ها تصویرسازی ذهنی نیستند . مفاهیمی همچون شرافت، خوبی، عدالت در ذهن نابینایان به شکل ثابتی تجسم می یابد و همین مفاهیم فرا مفهومی دررؤیا تبلور می یابد نه تجسم بصری .
درواقع نابینایان در ساخت مفاهیم انتزاعی مشکلی ندارند و از طریق تجسم بدون ابعاد بصری قادرهستند که خواب ببینند .
کودکانی که نابینا زاده شده اند زبان و تصویر های ذهنی خود از جهان را بر پایه حس شنوایی و لامسه خود می سازند. کودکان نابینا با تکیه بر این دو حس می توانند به مفاهیم و معا نی واژگان دست یابند. از آنجا که ما در یک جهان دیداری زندگی می کنیم و بیشتر کدهای زبانی با تجربه های دیداری ما در پیوند هستند، بسیاری از کودکان نابینا درک کافی از مفاهیم و معنای واژگانی که از راه گوش فرا می گیرند، ندارند. بیشتر کودکانی که مشکل دیداری دارند، از بینایی اندکی برخوردار هستند. این بسیار مهم است که بدانیم آیا کودکی که از جنبه دیداری ناتوان است می تواند حروف چاپی و تصویرها را حداقل در ابعاد بسیار بزرگ ببیند.
همچنین باید بدانیم او تا چه حد به رسانه های دیگری که بر مبنای صدا و لمس کردن درست شده اند، نیاز دارند. رسانه هایی همچون کتاب های بریل (حروف برجسته)، کتاب های لمسی (تصویرهای برجسته) کتاب هایی که با نوار یا سی دی همراه اند و کتاب هایی که تصویرهای آن ها تولید صدا می کنند. کتاب های لمسی می توانند به کودکان نابینا لذت بهره مندی از کتاب های تصویری را منتقل کنند. کتاب ها لمسی، کتاب های مهمی برای کودکان نابینا هستند، زیرا حس لا مسه آن ها را در جهت شناخت هنر و درک شکل ها تقویت می کنند، که این آمادگی آن ها را در یادگیری خط بریل یاری می رساند. کتاب های تصویری لمسی که تصویرهای قابل درک برای کودکان نابینا دارند، سبب پیشرفت فراگیری زبان دراین کودکان می شوند. درک بسیاری از کتاب های لمسی که بر پایه توانایی دیداری طراحی شده اند، برای کودکان نابینا که هیچ گونه تجربه دیداری ندارند، دشوار است. درک تصویرهای واقع گرای برجسته در کتاب های تصویری برای کودکانی که از زمان تولد نابینا بوده اند، بسیار سخت است. اگر در این کتاب ها اجسام کوچکی بازنمایی شوند که کودک نابینا در زندگی روزمره اش پیوسته با آن ها سر و کار دارد و شکل، بافت و اندازه آن ها را می شناسد، بهتر می توانند با این گروه از کودکان ارتباط برقرار کنند.
کودکان نابینا بدون شک کتاب های لمسی را دوست دارند، حتی اگر نتوانند همه تصویر های آن را درک کنند ویا برای درک آن به کمک یک راهنمای بینا نیاز داشته باشند. اما کتاب های تصویری لمسی با تصویر های کوچک و ساده ای وجود دارند که کودک نابینا بدون کمک از دیگران می تواند بخواند و بفهمد. کاغذ کتاب هایی که دارای تصویر های برجسته و خط بریل هستند باید از کیفیت بالایی برخوردار باشند . کتاب های پارچه ای نوع دیگری از کتاب های لمسی هستند. این گروه از کتاب ها تجربه ای متقاوت از کتاب های تصویری کاغذی را برای همه کودکان فراهم می سازند. این کتاب ها به ویِِِژه برای کودکان با نا توانی های ذهنی، کودکان با دشواری های حرکتی و یا دیگر ناتوانی ها بسیار مناسب هستند. این گروه از کودکان با بازی با این کتاب ها، به خواندن کتاب علاقمند می شوند . کتاب های لمسی وسیله ای برای هم پیوندی کودکان با نیاز های ویژه با جامعه است.
دلایل نابینایی
نابینایی علاوه بر این که میتواند ارِثی باشد میتواند به دلایل مختلف بروز کند. دلایل مختلف بروز بیماری کوری بستگی به شرایط اجتماعی و جغرافیا دارد. در کشورهای در حال توسعه، آب مروارید شایعترین دلیل است و هم چنین تراخم، جذام، انکوسرکیازیس و گزروفتالمی، نیز از دلایل مهم هستند. در کشورهای توسعه یافته، کوری بیشتر به میزان پیری فرد بستگی دارد.
سایر دلایل کوری عبارتند از:
نابینایی یا کوری وضعیتی است که بیمار در آن ادراک بینایی ندارد و علت آن عوامل فیزیولوژیکی یا عوامل عصبی است. سازمان بهداشت جهانی حدس میزند در حال حاضر 35 میلیون نابینا در جهان زندگی میکند که 90 درصد از آنها در کشورهای در حال توسعه و بیشتر در آسیا و آفریقا میباشد که بیشتر در مناطق محروم و روستایی زندگی میکنند. خطر نابینایی در بسیاری از این مناطق بیشتر از کشورهای صنعتی توسعه یافته اروپا و آمریکا میباشند.