در بحث نوجوانی و تحولات آن , در مورد تعاریف و تغییرات بدنی و ارتباط ان با رشد شخصیت که وابسته به محیط فرهنگی نوجوان است اتفاق نظر وجود دارد. در این راستا, نوجوان نابینا از لحاظ سازگاری شخصیت دست کم در 4 زمینه پرخاشگری , طرد - پذیرش , مسائل جنسی و نگرانی از آینده , مشکلات بیشتری دارند و همه این مشکلات از مسائل اساسی نابینایی است. فقدان دید این مشکلات را بر نوجوان تحمیل میکند.
***چگونگی وقوع نابینایی:
کودکی که به طور ناگهانی بینایی خود را از دست می دهد با کودکی که در اثر عوامل مختلف به تدریج بینایی خود را از دست می دهد, از نظر سازگاری های عاطفی و هیجانی و اجتماعی و انطباق با وضعیت جدید متفاوت است. در واقع کودکی که به تدریج بینایی خود را از دست می دهد معمولا به تدریج نیز با شرایط جدید سازگار می شود. لذا در نظر گرفتن این مسائل در سازگاری های اجتماعی کودکان موثر است.
*** عوامل و چگونگی عارضه بینایی :
بعضی از عوامل و شرایطی که سبب نابینایی می شوند مثل آب سیاه مادر زادی گاهی با دردهایی همراه است که کودک باید آنها را متحمل شود. طبیعی است که چنین شرایط در رفتارهای عاطفی و اجتماعی و نحوه سازگاری کودک بی تاثیر نخواهد بود. اولیا و مربیان باید به شرایط خاص نابینایی کودک توجه داشته و تسهیلات هرچه بیشتری را در جهت راحتی دانش آموزان فراهم نماید.
نارسایی بصری و میزان چگونگی بهره وری از باقی مانده بینایی
ظاهرا به نظر می رسد که کودکی که قادر است از حداقل باقی مانده بینایی خود استفاده کند نسبت به کودکی که کاملا نابیناست از امتیاز بیشتر برخوردار است. در حالی که غالبا چنین نیست .
کودکی که به اندازه بسیار کمی از باقی مانده بینایی خود استفاده می کند همواره تلاش می کند و می خواهد که بیشتر ببیند و این امکان پذیر نمی باشد و لذا دچار یاس و ناامیدی میشود و بعضی از کودکان نیز سعی می کنند که با حداقل بینایی خود بدون کمک و عصای مخصوص و یا راهنما رفت و آمد نمایند و به علت کافی نبودن باقی مانده بینایی آنان برای تردد خود گاهی دچار مشکلات و مسائل ایمنی می گردند. در بعضی از مواقع نیز اولیا و معلمان و همسالان کودک از او که از حداقل بینایی و آن هم گاهی به صورت ناقص و غیر مفید برخوردار است انتظارات و توقعات بیشتری دارند.
در نتیجه کودکی که کامل نابیناست در سازگاری با محیط و شرایط جدید از کودکی که از حداقل بینایی برخوردار است و در دو عالم بینایان و نابینایان زندگی می کند موفق تر است.
* حضور دانش آموزان نیمه بینا در کلاس های عادی و توجه معلمان به آنها
اگر دانش آموزان نیمه بینا در مدارس عادی مشغول به تحصیل هستند معلمان مسوولیت خاصی را در توجه به این قبیل کودکان بر دوش دارند. این کودکان در کلاس درس معمولا رفتارهای خاصی از خود نشان می دهند و معلم باید کاملا مراقب باشد و کاملا از مشکل کودک اگاه باشد و در صورت بروز هر نوع مساله او را صریحا به مراکز مربوطه ارجاع دهد.
بعضی از علائم ضعف بینایی کودکان و دانش اموزان نیمه بینا
سعی می کنند بر تاربینی چشمان خود فائق آیند.
پلک ها به طرف پایین است.
شدیدا چشمان خود را مالش می دهند.
در خواندن مطالب و در انجام اموری که مستلزم استفاده از چشم است با مشکل روبرو هستند. حساس هستند و خیلی زود، مخصوصا وقتی که از نزدیک کار می کنند تحریک می شوند.
لذا معلم باید به شرایط فوق الذکر توجه داشته باشد و وسایل و تسهیلات لازم را برای کودک نیمه بینا فراهم کند. مثلا اگر چشم راست کودک دچار ضعف بینایی است او را در سمت راست کلاس قرار دهند به طوری که چشم راست کودک به طرف دیوار کلاس باشد و چشم دیگر او به سمت فضای کلاس.
نکاتی درمورد برخورد با افراد نابینا
1- باید با این کودکان طوری برخورد کرد که گویی هیچ تفاوتی با سایرین ندارند.
2- انها راباید با نام صدا زد و بهتر است خودرا در هنگام صحبت معرفی کنیم.
3 -همواره باید اجازه دهید تا جایی که می تواند خودش کارهاش را انجام دهد.
4- در هنگام صحبت کردن در روبه روی او قرار گیریم .
5- از جابه جایی وسایل کودک نابینا پرهیز کنیم چون انها با توجه به حافظه خود به راحتی می توانند آن ها را بیابند.
6- باید از مقایسه افراد نابینا با همسالان بینای آنان جدا بپرهیزیم .
7- او را در فعالیت های مختلف شرکت دهیم . البته باید توجه کنیم که فعالیت جز آن دسته از فعالیت ها باشد که او می تواند از عهده آن برآید و در انها شرکت کند.
8- باید کودک نابینا را در تحرک و جهت یابی مستقل کمک کرد.
9- از جمله برنامه های اموزشی لازم , دادن مشاوره و اموزش های لازم به والدین این کودکان است.
اصولا جضور کودک استثنایی در خانه مسائل خاصی را به همراه دارد. گذشته از رفتار والدین با کودک چگونگی ارتباط و رفتار خواهران و برادران نیز با کودک استثنایی قابل توجه و اهمیت است.
نکاتی چند در اموزش و پرورش کودکان و دانش آموزان نابینا و نیمه بینا
1- توجه کامل به تفاوت های فردی در کلاس و اموزش انفرادی :
معلم تمام تفاوت های فردی دانش اموز نابینا اعم از میزان نارسایی نابینایی, سن وقوع نابینایی, سوابق و وضعیت خانوادگی , تفاوت های هوشی و مسایل و ویژگی های فردی کودک را باید در نظر داشته باشد.
2- تدارک اشیا» و وسایل ملموس در برنامه های آموزشی:
افراد نابینا اطلاعات و دانش خود را عمدتا از طریق شنیدن و لمس کردن تحصیل می نمایند. لذا ضروری است که به هنگام آموزش حتی الامکان اشیا» و وسایلی که قابل لمس باشد در اختیار انان قرار گیرد.
3- توجه به کلیت و جامعیت برنامه های آموزشی :
معلم در جهت اشنا نمودن دانش اموزان نابینای خود با مسائل و واقعیت های محیط خارج لازم است در تدارک برنامه های اموزشی به تجارب هماهنگ و یک پارچه و رابطه امور نسبت به هم توجه داشته باشد. یعنی به جای صحبت کردن از یک اداره واحد, از تعداد واحدهای شهر صحبت کند و به جای بحث روی یک چیز از یک واحد از کل واحد بحث کند. یعنی به یکپارچگی و کلیت موضوعات توجه داشته باشد.
4- ایجاد محرک ها وانگیزه های فوق العاده :
والدین در منزل و معلم در کلاس و مدرسه بایست برای حرکت و فعالیت های مختلف ذهنی و بدنی کودک انگیزه ها و محرکاتی را ایجاد نمایند و یا با برنامه ورزشی مطلوب زمینه ظهور چنین انگیزه هایی را فراهم کنند. چون کودک نابینا اشیا» را نمی بیند لذا برای به دست اوردن انها تلاش هم نمی کند لذا انگیزه لازم را برای برخورد با انها ندارد که این خود منجر به این می شود که تعامل کودک با محیط فیزیکی کم می شود و نتیجه ان ضعف فعالیت های مطلوب ذهنی است.